آدم کوچولوها (رولددال)،(شمیز،رقعی،افق)

کد شناسه :9749
موجود نیست

نویسنده : رولد دال ترجمه : محبوبه نجف‌خانی بیلی کوچولو که دیگر از خوب بودن خسته شده، دلش می‌خواهد به جنگل گناه برود. مادرش می‌گوید حتی بزرگ‌ترها هم از جنگل گناه می‌ترسند. چون پر از خون‌آشامک‌ها و غول‌های سبز یک‌چشم است و او اجازه ندارد پایش را آن‌جا بگذارد. اما بیلی از پشت پنجره به جنگل گناه نگاه می‌کند و توی دلش می‌گوید: «ولی من بالاخره می‌روم و یک ذره هم نمی‌ترسم».

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر