(هیچکس مدیر متولد نمیشود)(کتابهای حوزهی کسب و کار) نویسنده : جولی ژو ترجمه : عباس علیخانی این کتاب پیرامون یکی از مدیران فیسبوک که با بهره گیری از تجربیات همکاران خود و افراد توانمند در این زمینه به شکلی گام به گام در مسیر تبدیل شدن به مدیری موفق حرکت کرد و توانست خود را به جایگاهی بالا برساند به قلم خود او نگارش شده و مناسب افراد فعال در سطوح مختلف مدیریتی است تا آن ها را با ابعاد گوناگون مدیریت و چگونگی عملکرد صحیح در آن آشنا سازد و نحوه ی تشکیل تیمی ایده آل و موفق را روشن کند. جولی ابتدا از احساسات ترسناک و آزاردهنده ی خود هنگامی که برای نخستین بار در مقام مدیر ظاهر شد سخن می گوید و سپس به شکلی مرحله به مرحله چگونگی رهبر شدن و وظایف رهبری را آشکار می سازد. گزیده ای از کتاب : بگذارید حقایقی را درباره خودم به شما بگویم: من در گروه های کوچک در مقایسه با جمع های بزرگ راحت ترم، درک اصول اولیه برایم اهمیت بسیار زیادی دارد، در نوشتن در مقایسه با گفت و گوی رو در رو ماهرترم، قبل ازایده پردازی باید زمانی را در تنهایی برای تامل و پردازش حقایق تازه سپری کنم، مایل به تفکر بلند مدت هستم، یعنی گاهی تصمیماتی می گیرم که در کوتاه مدت عملی نیستند. در پایان روز هیچ چیز به اندازه آموختن و رشد سبب رضایتم نمی شود. چرا هریک از این موارد مهم اند؟ زیرا هریک از این نقاط ضعف و قوت مستقیما بر نحوه مدیریتم تاثیرگذارند. بعضی از همکارانم ابرقدرت های بسیار خاصی دارند. در میان نزدیک ترین همکارانم، یکی قادر است که مباحث بسیار پیچیده را به چارچوب هایی تبدیل کند که به آسانی قابل یادآوری باشند و مستقیما اصل موضوع را بررسی کنند. شجاعت استراتژیک یکی دیگر به حدی است که مطمئنم در زندگی گذشته اش ژنرالی پنج ستاره بوده است. اما دیگری مرا با توانایی اش در مدیریت هم زمان بیست حوزه کاری پیشرو با سرعت هرچه تمام تر شگفت زده می کند. البته همین افراد به من گفته اند که برخی کارهایم به نظر آن ها تحسین برانگیزند. وجوه مختلف شخصیت ما مانند مواد لازمی است که برای ایجاد دستورالعملی واحد کنار هم قرار می گیرند. آیا با مقداری کلم بروکلی، تخم مرغ و مرغی که در یخچالتان هست می توان شامی خوشمزه پخت؟ قطعا بله. اگر سیب زمینی، گوشت گاو و اسفناج می داشتید چطور؟ صد البته. نکته کلیدی اینجاست که بدانید با داشته های خود بهترین کار ممکن را انجام دهید. رهبران برتر دنیا خلق و خوی بسیار گوناگونی دارند- برون گرا (وینستون چرچیل) و درون گرا (آبراهام لینکلن) و بعضی مطالبه گرند (مارگارت تاچر)، بعضی دیگر خویشاوندی دوست داشتنی را به یادتان می آورند (مادر ترزا)، برخی جمعی را با دیدگاهشان شگفت زده می کنند (نلسون ماندلا) و برخی دیگر از جلب توجه اجتناب می ورزند (بیل گیتس).
0 نظر