نویسنده : مارک فان دخریند ترجمه : مهرنوش گلشاهیفر هکتور گفت: «بیا برویم بیرون برفبازی کنیم!» آلبرت گفت: «اول شالت را بردار تا سردت نشود!» هکتور گفت: «بیا قلعهی برفی ام را نگاه کن!» آلبرت گفت: «اینکه چیزی نیست! جغدِ برفی من را ندیدهای!»
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر