نویسنده : شنون میر ترجمه : نشاط رحمانینژاد با شروع جنگ، جمع کردن متحدانم دور همدیگر، بزرگترین نگرانی من است؛ ولی این به معنای خوشرفتاری کردن با خونآشامی است که من را تهدید میکند. اگر این کار را نمیکردم به همه چیز گند میزدم و خانوادهام کشته میشدند. اما خوشرفتاری در وجود من نیست و برای همین نقشة دومی در آستینم دارم. یک جورهایی... با وجود اسلحههای جدیدی در اطراف موجودات ماوراءالطبیعه کار میکنند، حالا دیگر بیشتر از آنچه بتوانم از پسش بربیایم، مشکل دارم. ولی همین که یک گروه گردنکلفت خفن دارم، خیلی خوب است. حتی اگر آنها در آنسوی دنیا و دور از من باشند...
0 نظر