نویسنده : یوستین گردر ترجمه : مهرداد بازیاری پدرم بنا به مدرک مهمی نشان داده بود که مرا دیوانه فرض نکرده و دربارۀ دختر پرتقالی از خود افسانهای نساخته بوده است. امکان داشت همه چیز را به من نگفته باشد، اما آنچه گفته بود حقیقت محض بود. اما به یاد نداشتم که حتی یک بار هم در راهروی خانهمان تابلویی از پرتقال یا درخت آن دیده باشم. فقط نقاشیهای متعدد دیگر مامان را دیده بودم که یکی از آنها تابلویی از بوتهها و درختان آلبالوی باغ خودمان بود …
0 نظر