نویسنده : لیز پیشون ترجمه : آتوسا صالحی نقشههای خیلی بزرگ من برای امروز: چندتا ترانه در مورد چیزهای خیلی مهمی مثل… بیسکویت بنویسم. مطمئن شوم که یک عالمهئ خوراکی دمدستم است. اصلا و اصلا جلوی چشم دلیا آفتابی نشوم. او خیال میکند من یواشکی توی اتاقش رفتهام و فضولی کردهام! (که کردهام!) تا جایی که میتوانم نقاشی بکشم؛ به خصوص وقتی میفهمم مارکوس حواسش به من است.
0 نظر