نویسنده : مریم آمارلو در آغاز رمان، راوی از دختری به اسم اورنگ نام میبرد که در کنار گلفروشی متوقف شده و عطر انواع گلها را از یکدیگر تشخیص میدهد ولی درنهایت برای خواهرش (راوی) به جای شاخهای گل پاکتی پرتقال میخرد. اورنگ به خانه برمیگردد اما خواهرش در خانه نیست. اورنگ نیمه دیگر راوی و وجهی از اوست که ارتباط محکمتری با زندگی معمول دارد....
0 نظر