نویسنده : ژرژ سیمنون ترجمه : عباس آگاهی سربازرس مگره از دو روز پیش تنها بود. همسرش برای مراقبت از خواهر بیمار خود به آلزاس رفته بود و مگره عادت به زندگی مجردی نداشت. نمیخواست شب را در آپارتمان ساکت و خاموشش تنها بماند، و مایل نبود به دعوت همکارش به خانة او برود. قدمزنان به سینما رفت و آخر شب تازه به خانه آمده بود که تلفن زنگ زد و خبر ناگواری را به او داد: بازرس ژانویه (افسر تحت فرمان مگره) به ضرب گلوله بهشدت مجروح شده است. این سوءقصد، مگره را به صحنة حادثه کشاند: کوچة لومون، محلهای که با آپارتمانها و اتاقهای اجارهایاش، منظرهای شهرستانی دارد. سربازرس چمدان خود را میبندد و تصمیم میگیرد در ساختمانی اقامت کند که متعلق به دوشیزه کلمان است: زنی چهل و پنج ساله، چاق و مهربان. بازرس ژانویه در تعقیب سارق جوانی که مستأجر آن ساختمان بود، محل را زیر داشت که هدف گلوله قرار گرفت. اقامت مگره در آن ساختمان پُر رفت و آمد و آشنایی با یکایک مستأجرانِ خانم کلمان و روحیات هر یک از آنان، صفحات جذاب و دلپذیری از داستان را در بر میگیرد. دیری نمیگذرد که سربازرس، پولوس جوان، همان سارقِ تحت تعقیب، را از زیر تختخواب خانم کلمان بیرون میآورد. اما این نه نقطة پایان ماجرا، بلکه خود سرآغاز رمانِ پرکشش *مگره در اتاق اجارهای* است ...
0 نظر