نویسنده : منیر مهریزیمقدم کتاب «داغ عشق» نمایانگر سفری است به نام زندگی که خوشبختی در آن نیازی به موکول شدن به آینده ندارد. همین سفر یک روزه، مربوط به امروز که بخشی از خوشبختی بلندمدت ماست و نباید به رسیدن به فلان نقطه، آن مدرک تحصیلی، فلان شغل یا موارد دیگر موکول شود. نویسنده ترسیم کننده این سفر است با شخصیت هایی که میآفریند و میدانم همانند دیگر آثارش، مخاطب خود را راضی خواهد کرد.» بهمن رحیمی منیر مهریزی مقدم از نویسندگان نسل جدید و عاشقانه نویس است.. در این کتاب داستان زندگی کمند روایت می شود که به دلیل ازدواج مجدد مادرش با خانه خاله خود نقل مکان کرده و آنجا با سعید آشنا شده و پس از مدتی با هم نامزد می کنند. این نامزدی سر آغاز اتفاقاتی است از جمله ورود شخصی به نام عاطفه به کتاب و سرگذشت او… در پشت جلد کتاب نوشته شده است: «گاهی اوقات دلتنگ می شوم ، دلتنگ خودم که انگار مدت هاست گم شده است! و مثل یک بغض فرو خورده در گلو یا گریه ای باز نشده عذابم می دهد. می دانم چقدر از خود واقعی ام دور شده ام و حس تنهایی و گاه بی پناهی آزارم می دهد! تا جایی که محبت و حتی ابراز عشق دیگران را از سر ترحم می پندارم. گاهی اوقات دلسرد می شوم و آن کورسویی که وادارم می کند به ایستادن به امید گذر از سختی های امروز رو به خاموشی می رود. گاهی وقت ها از عشق می ترسم از شنیدن کلمات محبت آمیز مبادا که این عشق بیامیزد با دلسوزی و داغی شود بر پیشانی من و جوانه ای که از دلم سر برآورده است.»
0 نظر