نویسنده : تروی کامینگز ترجمه : نیلوفر امنزاده ماجراجوییهای الکساندر تمومی نداره. یه روز صبح الکساندر از خواب بیدار میشه و با یه چیز خیلی عجیب روبه رو میشه ساعت صفر و صفر دقیقه. مگه داریم؟ حتی چیزای عجیبتر پله برقیهایی که با سرعت نور با کله میکوبنت به زمین بننننننگ... دستگیرههای دری که اگه بچرخونی موهات کز میخوزه و درجا خشکت میزنه.شهر کلا بهم ریخته و هیچی سر جای خودش نیست نکنه هیولاهای برقدزد حمله کردن؟ اصن این هیولاهای برقدزد چی هستن؟الکساندر و دوستاش دارن میرن تا از همهی اینا سر دربیارن و با هیولاها بجنگن.
0 نظر