نویسنده : آگاتا کریستی ترجمه : فائزه اسکندری خانم توماس برسفورد کتاب ساعت کوکو را کنار کتابهای خانم مولزورث گذاشت. جایی خالی را در قفسۀ سوم از بالا انتخاب کرده بود. کتابهای خانم مولزورث همه اینجا کنار هم قرار داشت. تاپنس کتاب اتاق فرشینه را بیرون کشید و با علاقه دستش گرفت. شاید هم باید مزرعه چهارباد را میخواند؟ ولی این یکی را به خوبیِ ساعت کوکو و اتاق فرشینه به خاطر نمیآورد. انگشتانش سرگردان بود… تامی خیلی زود بازمیگشت. تاپنس داشت میخواند. خوب هم جلو میرفت. کاش کارش را ول میکرد و همه کتابهای قدیمی مورد علاقهاش را برمیداشت و از نو میخواند. ولی وقت زیادی میبرد…
0 نظر