نویسنده : منصور بهرامی در تحلیل رفتار هرتغییر رفتاری یا احساسی در مرحله اول با بینش منطقی شروع میگردد که در واقع شناخت مجموعه نقاط ضعف و قوت رفتار، تفکر و یا احساس فرد است و پس از پذیرش منطقی آن، توسط حالتهای شخصیتی، درک احساسی جهت تغییر نهایی حاصل میشود. اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل، بر پایه حالتهای شخصیتی ارایه گردیده، اریک برن این حالتهای شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ» و «کودک» معرفی نمود که شامل نوعی نظام به هم پیوسته فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن است؛ در مرحله دوم و در تکامل نظریه، تحلیل رفتار متقابل یعنی رابطه بین افراد مورد توجه و بررسی قرار گرفت و براساس واکنشهای همزمان روانی و اجتماعی و تبادل رابطههای متقابل طبقه بندی و ارایه گردید. در مرحله سوم با مشاهده رابطههای پنهان و دو سطحی در ارتباطهای متقابل، بازیهای روانی که بین افراد در جریان است کشف گردید و پیش بینی نتیجه نهایی این گونه بازیهای روانی مشخص و تعریف شد. چهارمین مرحله رشد و تکمیل نظریه تحلیل رفتار متقابل، تحلیل زندگی نامه یا نمایشنامه زندگی است که به بازیهای روانی مشابهی که مردم بارها آن را تکرار میکنند میپردازد. این طرح کلی، شیوه زندگی افراد را تعیین مینماید و ساختار نمایشنامه زندگی هر کس را مشخص میکند. با دستیابی به نظریه تحلیل رفتار متقابل میتوان به شناخت مشکلاتی که در افراد موجب عدم تعادل در ساختار شخصیت و ارتباط با دیگران و تکرار بازیهای روانی و نمایشنامه زندگی میگردد دست یافت و راه کارهای تغییر و درمان آنها را کشف و ارایه نمود. درمانگرهای نوگرا در تحلیل رفتار متقابل، با ارایه نظریهها و روشهای جدید و اقتباس از نظریههای دیگر، به نوعی مکتب روانی درمانی اقتضایی دست یافتند که در درمان و تغییر رفتار بسیار مؤثر و کار آمد بوده است.
0 نظر