نویسنده : سارا ویلسون ترجمه : فائقه مرتضویکرونی دورا و دوستش پاپوش مشغول بازی در باغ هستند که ناگهان صدای گریه می شنوند. به سراغ صدا می روند و کوتوله پشمالو را می بینند که به خاطر بداخلاقی با دوستش پشیمان است و دارد گریه می کند. آن ها می خواهند او را کمک کنند تا دوباره دوستش موشی با او آشتی کند. برای پیدا کردن موشی از نقشه کمک می گیرند و به سوی خانه اش حرکت می کنند. داستان علاوه برسرگرم کننده بودن مهارت حل مسئله و با ادب بودن را به کودکان آموزش می دهد. گزیده ای از کتاب : دورا به پم پن می گوید: غصه نخور، ما به تو کمک می کنیم تا هرجور شده با موشی آشتی کنی! پم پن می خندد و می گوید: حالا که این طور است من یک معمای جدید برایتان دارم. فکر می کنید جوابش را می دانید؟ پاپوش باهوش می گوید: البته، ما از حل کردن معما، لذت می بریم. پم پن می گوید: اگر گفتید وقتی عصبانی می شویم و دوست مان را از خودمان می رنجانیم باید چکار کنیم تا او ما را ببخشد و با ما آشتی کند.