نویسنده : آر.ال.استاین ترجمه : فرزانه قربانکریمی یک جلد از مجموعه داستان های بهم پیوسته اما مستقل، با کشش داستانی بالا که ترسی شیرین به همراه دارند. بیلی یا هیولای دریا، پسری است ماجراجو که همواره به دنبال خطر و هیجان است. او در خانه ای تاریک و ترسناک در دل اقیانوس زندگی می کند و از هیچ موجود دریایی نمی ترسد، بیلی مشغول گلاویز شدن با مارماهی شیطانی است که ناگهان صدای فریادی می شنود، کسی با ناامیدی طلب کمک می کند… گزیده ای از کتاب : وقتی جمجمه ی خندان را دیدم، از ترس نفسم بند آمد. روی سر جمجمه با پوست سیاه خرچنگ و حلزون پوشیده شده بود. کرم های چاق و قهوه ای دریایی، از دهان و کاسه های خالی چشمانش، بیرون زده بودند. اسکلتی که پیراهن پوشیده و شلواری پاره پاره به تن داشت، به شیشه ی مقابلمان چسبیده و با صورت ترسناکش به ما زل زده بود. سپس دستان استخوانیش را بالا آورد… انگشتان استخوانی دستش را مثل دو مشت به هم گره کرد. …بام… بام… وقتی مشت هایش را به شیشه کوبید، از جا پریدم. شینا با صدای آهسته و لرزانی گفت: «آن… آن چیز زنده است! می خواهد شیشه را بشکند!!» …بام… بام… با هر ضربه اش از جا می پریدم. از جایی در درون کشتی غرق شده، صدای ناله ی آهسته ای شنیدم. انگار جانوری ناله می کرد؛ بعد اطرافمان پر از صدای ناله های ترسناک شد…
0 نظر