نویسنده : احمد اکبرپور فرمان حمله میدهم و با سربازهایم به دشمن حمله میکنیم. یک دفعه چند خمپاره منفجر میشود و مثل توی فیلمها، اتاق پر از دود میشود. تاریکی خیلی بد است ولی من از تاریکی نمیترسم. مگر نه مامان؟ صدای مامان از توی قاب عکس میگوید: تو هیچ وقت دروغ نمیگویی.
0 نظر