واژه ایهام مفاهیم چندگانه دارد . در نظرهنرمندان ، به ویژه نقاشان و شاعران ، و آهنگ سازان قوّه محرّکه برای خلاقّیت هنری است . آنچه در هنرها به عنوان دبستان اندیشه می شناسیم بر ارگان رفیع ایهام قراردارد . امپرسیونیسم از ایهام است . هنگامی که نقاشان امپرسیونیست طغیان کردند و سه پایه ب دوش از استودیوهای تاریک خارج شدند و در طبیعت نفس کشیدند شیوه خود را ازایهام گرفتند . در سحرگاه ، آن لحظات که خورشید هنوز طلوع نکرده ، و آسمان به شنگرف و بنفش می زند ؛ برگ ها را آبی کشیدند و در غروب درخت ها را به رنگ سرخ در آوردند واین لحظه ایهام را با رنگ و قلم مو جاودان کردند . امپرسیونیسم به موسیقی هم رفت واستراوینسکی پرچمدار شد. با توجّه به این که آدمیان از جانوران اصلی زمینند قطعاً چون جانوران دیگر به طرز گسترده ای در زندگی اندیشمندانه خود نیازمند ایهامند. درمیان جانوران این تمهیدات به مقصود شکار ؛ جمع آوری غذا ، و یا حفظ بقا انجام می گیرد ، این موضوع وسیعی است که علم به دنبال آن می رود . هنرمند هم گفتار واقعه و حادثه ای است مسمّا به ایهام که ارکان هنر را از عرصهء گوناگون طبیعی خشن بیرون می کشد و با تکیه بر ابعاد دگرگون و استنباط فردی و تجریدی و خلق آثار هنری می پردازد. مختصر این که اگر ایهام نباشد هنر هم نیست و علم نیز پیشرفت نخواهد کرد.
0 نظر