نویسنده : تی. سی. بویل ترجمه : اسدالله امرایی میخواستم بگویم من برای خودم جا ندارم، این هیولا را کجا نگه دارم؟ نمیخواهم هیچ جور گربهای داشته باشم و حتی خوکچهی هندی یا توی تنگ، ماهی. ده دلار اصلاً پولی نبود، ولی همه چشمشان به من بود و خجالت میکشیدمزیر حرفم بزنم. تازه، داریا هم ایستاده بود نگاهم میکرد. گفتم: «قبول… خیلی خب.»
0 نظر