نویسنده : پیتر هاندکه ترجمه : حمید یزدانپناه رمان «من، در شبی تاریک از خانة خاموشم بیرون رفتم»، داستان سفر داروساز تاکسهام، از شهرهای حومة سالزبورک است. داروساز، مردی میانسال، شناختهشده و قابل احترام است، اما خانوادهاش او را ترک کردهاند و تنها زندگی میکند. او ناگهان قدرت تکلم خود را از دست میدهد. داروساز در سفر خود، رانندة دو همسفر دیگر است. یکی قهرمان المپیک و دیگری شاعر. او قصد دارد به سمت آلپ برود، جایی که روزگاری زنی انتظار او را میکشید. مشاهدهها و حوادثی که برای او رخ میدهد، در این کتاب به تصویر کشیده شده است.
0 نظر