(چند گفتوگو دربارهی عشق ،به دست آوردن و از دست دادن) نویسنده : ناتاشا لان ترجمه : امیرمهدی حقیقت شاید شما هم از آن دست افراد هستید که تمنای شنیدن یک «دوستت دارم» دارید. اگر در رابطه باشید آرزو میکنید آن رابطه همیشگی باشد و اگر اینچنین نباشد آرزو میکنید چنین رابطهای داشته باشید. فکر میکنید در تمنای عشق هستید؛ اما چنین نیست. شما مسحور ایدهٔ عشق هستید؛ نه حقیقت آن. این عشق دقیقاً چیست؟ آیا بیشتر ما به معنای واقعی عشق میاندیشیم؟ ما در مورد عشق در مدرسه چیزی نمیآموزیم، دربارهاش تحقیق نمیکنیم، آن را آزمایش نمیکنیم یا سالی یک بار اندیشههایمان را در مورد عشق مرور نمیکنیم. مدام ما را تشویق میکنند دربارهٔ اقتصاد و دستور زبان و جغرافی مطالعه کنیم؛ اما کسی به ما نمیگوید در مورد عشق مطالعه کن. عجیب است که چطور انتظار زیادی از عشق داریم و در عین حال زمان بسیار کمی را به فهم آن اختصاص میدهیم. با تمام این اوصاف، خواهناخواه عشق هر روز به بطن زندگیمان جریان مییابد یا از ما میگریزد؛ آزادانه و ظالمانه و در عین حال بهزیبایی. به همین خاطر، ناتاشا لان چهار سال را به تهیهٔ یک خبرنامهٔ الکترونیکی به نام گفتوگوهایی پیرامون عشق گذراند و در آن از نویسندهها، درمانگرها و متخصصان دربارهٔ تجربههایشان پیرامون عشق سؤال کرد. به صحبتهای افراد دربارهٔ عشقشان به یک شخص، یک شهر، یک قطعه شعر یا یک درخت گوش سپرد. او در آن زمان فهمید اگر عشق را محدود و کوتهفکرانه ببیند، همیشه چیزی وجود خواهد داشت که حسرتش را بخورد؛ حسرت داشتن دوست، ازدواجکردن، داشتن یک فرزند، فرزند دوم، نوه، فرصت سپریکردن یک دههٔ دیگر روی زمین با مادر، پدر یا شوهر. بنابراین سؤالهای بیشتری پرسید و همزمان این کتاب را نوشت.
0 نظر