نویسنده : چیستا یثربی زن را در اعماق صدای مرد دفن کردند، هیچکس نیامده بود. تنها مردی گنگ و غریب، روی مزار زن نشسته بود و بیصدا میگریست و مردم شهر نمیدانستند که چرا آن شب در خوابهایشان، مردی تا سحر، دوستت دارم میگوید.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر