نویسنده : جورج نواک ترجمه : پرویز بابایی جادو و خرافات در جایی رونق میگیرد که مهار بر طبیعت حاصل از فن آوری در دست انسان نیست، مردمان آغاز میدانند که مجبورند بذر بکارند و زمین را برای بدست آوردن خرمن کشت کنند. در عین حال آنان از محدودیتهایی که بر کوششهای انسان تحمیل شدهاند آگاهند، آنان برای جبران کمبودهای اقتصادی و اجتماعی شان چارهای جز استفاده از روشهای جادویی ندارند، شگردهای جادو فرض میکنند که نیروهای برتر طبیعی وجود دارند که میتوانند بر سیر رویدادها تاثیر گذارند و بنابراین خنثی میشوند یا مغلوب میگردند. هر فلسفه با دو پرسش سر و کار داشته است: واقعیت عبارت است از چیست و چگونه به پیدایی آمده است؟ از آغاز پرداختن به فلسفه دو دیدگاه اصلی در مورد این مسائل به پیدایی آمده است: ماتریالیستی و ایدهآلیستی. هگل در تاریخ فلسفه پیشگام خود اعلام کرد که "در سراسر تاریخ تنها یک فلسفه وجود داشته است که اختلافهای معاصر جنبههای ضروری یک مکتب را تشکیل میدهند" مسلما در تمایز با شکلهای دیگر فعالیت اندیشگی، فلسفهورزی ویژگیهای مشترکی را حفظ کرده است که از یونانیان تا امروز داشته است. اما این فرآیند تعمیم تفکر در بنیاد، وحدتی از تنوع و سرانجام تقابل شیوههای تبین عقلانی عالم کائنات بوده است. روش ماتریالیستی در یک قطب، روش ایدهآلیستی در قطب دیگر. لذت سلامت بشریت است... لذت مقدم بر فضیلت است و برای زندگی اساسیتر است، فضیلت به خودی خود هدف نیست، تنها وسیلهای لازم برای رسیدن به نیکبختی است، نوزاد میتواند احساس لذت کند اما نمیتواند فضیلت را تجربه کند. فضیلت گزیده سالمندان به خاطر لذت است و نه بر عکس آن.
0 نظر