نویسنده : موسی اکرمی نویسنده در این اثر میکوشد، اندیشهی "کانت" را در حوزهی "مابعدالطبیعه"، با ارجاع دیدگاه کسانی چون شوپنهاور و هایدگر است "کانت" با ارزیابی سه قوهی حس، فهم و عقل و جایگاه هر یک از آنها، ما بعدالطبیعهی سنتی و جزمی را به چالش میکشد. به تصریح مترجم: "نتیجهی نهایی پژوهشهای "کانت"، توجیه و تبیین امکانپذیری شناخت در حوزههای ریاضیات محض و علوم طبیعی محض از یک سو و نفی امکانپذیری شناخت مابعدالطبیعی به معنای سنتی آن، با موضوعات مهم جهان و روح و خدا بود که از نظر "کانت"، به حوزهی خارج از سپهر تجربهی ممکن، میپردازد، در حالی که عقل نظری هرگز نمیتواند به شناخت آن حوزه، نایل آید. "کانت" ضمن اعتقاد به امکانناپذیری چنین مابعدالطبیعهای و اعتقاد به وجود ما بعدالطبیعه، به مثابهی گرایش طبیعی، معتقد بودند که مابعدالطبیعه به مثابهی یک علم، امکانپذیر است، هرچند هرگز وجود نداشته است و هنوز (یعنی حداقل در زمان کانت) نیز وجود ندارد. به اعتقاد کانت "مابعدالطبیعه بدون تردید، مشکلترین همهی تحقیقات بشری است، چیزی که هست هنوز علم راجع به آن نوشته نشده است".
0 نظر