(داستان جهان و جهان داستان) نویسنده : عبدالمجید نجفی کتاب حاضر، داستانی فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «باوجوداینکه صبح از راه رسیده بود. همانطور که پشت گردنش را میمالید، رفت طرف پنجره. تراکتوری کنار کپهای پوشال خیس ایستاده بود و به نظر میآمد سالها از جایش تکان نخورده است. درختان تبریزی آنسوی حصار در دل مه مثل نقاشی به نظر میرسید».
0 نظر