نویسنده : نیکولو ماکیاوللی ترجمه : احمد زرکش "فاتح بایستی در فتح یک کشور ترتیبی دهد که همه خشونت ها و بی رحمی هایش را یک جا و یک مرتبه مرتکب شود. و ضرورتی برای تکرار و تداوم هرروزه آن نباشد. ضربات را باید یک جا و یک باره وارد کرد تا به خاطر دوام کوتاه، کمتر دردناک باشد و زودتر فراموش شود. " آنچه از نظر مبارک گذشت گوشه ای از توصیه های مشعشعانه نیکولو ماکیاولی معروف به شهریار بود در کتابی به همین نام. کتابی ضاله که گویا شیطان در آن حلول کرده و باید با کلی پوف و ورد و بخور جادویی سراغ آن رفت چرا که نویسنده آن غول بی شاخ و دمی است رسوای عالم و آدمی که نه پروای اخلاق دارد و نه بویی از انسانیت برده است. تو گویی تسخیر اجنه ماکیاولی را به نوشتن این کتاب جیبی ستمگران برانگیخته و رهسپار کاخ قدرتمندان کرده است تا بنای بیداد گذارند و با مشت و لگد به جان مردم بینوا بیفتند. اما شهریار در حقیقت اوج نبوغ یک سیاستمدار باهوش است که بالا بردن آگاهی سیاسی حاکم و محکوم را به عنوان هدف اخلاقی و سیاسی خود دنبال می کند.به این جملات که دقیقا پس از سطرهای آغازین که خواندید آمده است دقت کنید:"احسان را باید ذره ذره و به تدریج جاری کرد تا بهتر کام دهد و دوام بیشتری داشته باشد. و پیش از هرچیز، شهریار باید آنچنان با رعایایش سلوک کند که هیچ اتفاق خیر یا شری نتواند او را از مسیرش منحرف کند و شهریار با سربازان و رعایایش بایستی به طریقی یکنواخت عمل کنند، زیرا در زمان های ناجور ضرورت ایجاب می کند که به همان نحوه نیکی و شادی عمل کنند. زیرا وقتی قهر و زور از حد گذشت و تعادلش به هم خورد، راه به جایی نخواهد برد." اگر می خواهید به بلندای افکار این نابغه سیاسی پی ببرید، شهریار را بخوانید به اضافه مقاله روشنگر فردریش هگل درباره او. فردریش هگل معتقد است شهریار را باید با توجه به تاریخ قرون قبل از ماکیاولی، و در نظر داشتن اوضاع معاصر او در ایتالیا خواند و درک کرد. در آن صورت نه تنها شهریار توجیه پذیر است، بلکه ایده مکتوم در کتاب به صورت تفکری عمیق و بزرگ و واقعی ظاهر خواهد شد، که زاییده ذهنی بی نظیر و واقعا سیاسی است، که به طرزی والا و بسیار اخلاقی و نجیبانه فکر می کرد.
0 نظر