نویسنده : ابوالقاسم فردوسی شهرناز ابروهایش را چون دو ریسمان سیاه گره میزند و میگوید: «دیگر چه در سر داری؟ هفت دریا و هفت خشکی را دیدی و نامت را در چهار گوشهی خاک بلندآوازه کردی. دست از این همه آرزوی دور و دراز بردار!» ازدور پیداست. سنگهای گرانبها بر چهار گوشهاش میدرخشند. میگویم: «خشکی و دریا را زیر پا گذاشتهام اما آسمان را نه!»
0 نظر