صفحه اصلی دسته بندی 0 سبد ورود/ثبت نام

قصه های فلیکس 6 (فلیکس و ماجرای ماشین زمان درب و داغون)،(گلاسه،زرکوب،وزیری،زعفران)

کد شناسه :41598
قصه های فلیکس 6 (فلیکس و ماجرای ماشین زمان درب و داغون)،(گلاسه،زرکوب،وزیری،زعفران)
  • عنوان کالا :
    قصه های فلیکس 6 (فلیکس و ماجرای ماشین زمان درب و داغون)،(گلاسه،زرکوب،وزیری،زعفران)
  • شابک :
    9786007438015
  • ناشر :
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    5
  • سال چاپ :
    1401
  • قطع :
    وزیری
  • نوع جلد :
    زرکوب
  • تعداد كل صفحات :
    88
  • وزن :
    353
  • قيمت :
    1,599,000 ریال
موجود نیست

نویسنده : آنت لنگن ترجمه : منیژه نصیری مجموعه ای مصور و جذاب که تصاویری مرتبط با دروان مختلف تاریخی در خود جای داده. فلیکس که بدون سوفی به موزه رفته است، در آن جا مجسمه ها و چیزهای شگفت انگیز و تاریخی بسیاری دیده، او ناگهان به یک ماشین عجیب و غریب برمی خورد، مخترع ماشین از فلیکس می خواهد که داخل شود و به او کمکی کند، فلیکس هم از سر کنجکاوی وارد ماشین می شود؛ اما، اتفاقاتی رخ می دهد که ناگهان ماشین شروع به حرکت می کند و فلیکس به همراه ماموت و یک لاک پشت عصبانی سفری هیجان انگیز را در دل تاریخ تجربه می کنند. گزیده ای از کتاب : اگر بدانی دلم چقدر برایت تنگ شده! این جا توی غار، می نشینم و به تو فکر می کنم و برایت نامه می نویسم… هرچند که نمی دانم آیا این یادداشت ها به دستت خواهند رسید یا نه؟! چون مطمئنم که وسط دوران سنگی فرود آمده ام! این جا هوا کم و بیش سرد است. باد فقط دور گوش های من سوت می کشد. گر تروده بیچاره (اسم لاک پشت همسفر ما) بعد از فرودمان، خودش را زیر برف ها چال کرد. او مدام می گوید: «این درجه هوا اصلا مناسب من نیست!» البته تعجبی هم ندارد، هر چه باشد او از دریای جنوب آمده و هوای آن جا همیشه گرم است. خب، این جا فقط ما دو نفر هستیم. اما وُلی این جا احساس خوبی دارد. پوست پشمالوی کلفتش از او در برابر سرما، خیلی خوب محافظت می کند. فکرش را بکن، از دور، قوم خویش های وُلی را دیدم. عاج های شان آن قدر بلند و خمیده بود که می شد روی آن ها حسابی سر خورد. اما نمی خواستم این ماموت های غول پیکر برایم دردسر درست کنند.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر