نویسنده : یونا زلدیس مکدوناگ ترجمه : نیکو زرفشان مجموعه ای که به شیوه ای داستان گونه، با زبانی دلنشین و آمیخته با طنز، در کنار تصاویری جالب و دیدنی به رشته تحریر درآمده و شرحی از سرگذشت ولفگانگ موتسارت ارائه می سازد. اثری که درس ها و تجربیاتی از زندگی این نوازنده موسیقی در اختیار نوجوانان و جوانان قرار می دهد و زمینه توسعه شخصی و علمی آنان را فراهم می آورد. گزیده ای از کتاب : اگرچه پرداختن به موسیقی بزرگ ترین و محبوب ترین کارش بود؛ اما از کارت بازی، بیلیارد و نوشتن نامه برای خانواده اش هم لذت می برد. به خصوص دوست داشت نامه های خنده دار و سرگرم کننده بنویسد و برای خوانندگانش بفرستند. نامه هایش پر بود از لطیفه ها و کلمه های هم وزن و هم قافیه و پیام های رمزی. در نامه ای به پسر خاله اش نوشت: «هرچند سرگرم کار خود هستم، اما این افتخار نصیبم شده تا حالت را بپرسم و ببینم احوالت خوب است؟ مشکلات دور است؟ تحمل موجود است؟ برای نوشتن نامه در دستانت مداد است یا قلم؟» روشن است که نوشتن آهنگین نامه ها برایش جالب و سرگرم کننده بوده است. ولفی در نامه ها، خواهرش را «صورت اسبی» خطاب می کرد. بسیار بازیگوش و پر انرژی بود و حتی گاهی شوخی های احمقانه می کرد. نسبت به خانواده و دوستانش بسیار مهربان و با محبت بود.
0 نظر