در کفن خاکستر (داستان ایرانی10)،(شمیز،رقعی،روزنه)

کد شناسه :37942
در کفن خاکستر (داستان ایرانی10)،(شمیز،رقعی،روزنه)
  • عنوان کالا :
    در کفن خاکستر (داستان ایرانی10)،(شمیز،رقعی،روزنه)
  • شابک :
    9789643344412
  • ناشر :
  • مولف :
  • نوبت چاپ :
    1
  • سال چاپ :
    1392
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شمیز
  • تعداد كل صفحات :
    128
  • وزن :
    159
  • درباره كتاب :
    کتاب پیش رو مجموعه‌ای است از داستان‌های کوتاه فارسی با عناوین: اُم‌کُلثوم را که شط برد...، یک تکه دیوار پلیتی پالایشگاه، تاریخچه‌ی جنگ، در کفن خاکسرت، دربه‌در پشت‌بام، در کفن خاک، داستان شده‌ام، در کفن حفره، سایه‌ی سبز تالوس‌های زاینده‌رود و خاطره‌ای از کومودور. در جایی از کتاب این‌گونه می‌خوانیم: آب مزه‌ی خرما می‌دهد. دهانم مشت شده است. پشت سر مرد عرب نخلی که شبیه مادرم است دارد نگاه‌ام می‌کند. لبخند کم‌رنگی دارد. سعی می‌کنم برایش دست تکان دهم. از جمارش دارد دود بلند می‌شود. در آب فرو رفته‌ام، ته ته شط، آن‌جا که دختر خرمایی روی ملافه‌ی سفید دونفره دراز کشیده است. حس می‌کنم سردش است. ملافه را دورش می‌پیچم و کنارش روی جلبک‌های کف رودخانه دراز می‌کشم. دست‌هایم را زیر سرم می‌گذارم و به آب خرمایی‌رنگ نگاه می‌کنم.
  • قيمت :
    110,000 ریال
موجود نیست

نویسنده : میلاد ظریف کتاب کفن خاکستر مملو از تصاویر بدیع و تکان‌دهنده است که وجه‌ی سورئالیستی به برخی از داستان‌ها می‌دهد. این تصاویر به مانند پازلی از یک کابوس تکان‌دهنده هستند. زبانی یک‌دست و داشتن نیم‌نگاهی به مفاهیم بومی. می‌توان گفت مجموعه‌ی در کفن خاکستر، اثری قابل‌تأمل و خواندنی دانست؛ اثری که کفنی به رنگ سبز زندگی را می‌توان به‌خوبی در آن دید. داستان «ام‌کلثوم را شط برد» در نهایت اختصار و با تکنیک نامه‌نگاری روایت می‌شود. در این داستان میلاد ظریف کوشیده فضای جنوب کشور را در داستان خویش در مقابل فضای تهران به تصویر بکشد. داستان با تعلیق مناسب خود مخاطب را درگیر می‌کند و در نهایت با پایانی تکان‌دهنده داستان به پایان می‌رسد. عنصری جالب‌توجه در این داستان بیماری شخصیت‌های زن است. موردی که این اثر را تبدیل به یک اثر خواندنی می‌کند، رویکرد بیمارگونه به جامعه‌ای است که افراد در آن به‌ناچار از خانه و زندگی خویش رانده شده‌اند. نویسنده جنگ را مولد بیماری و فروپاشی روانی افراد می‌داند. اوج این امر را شاید بتوان در داستان «یک تکه دیوار پلیتی پالایشگاه» دید. در پایان این داستان رفته‌رفته فاصله‌ی میان مباحث مختلف واقع‌گرایی و فراواقع‌گرایی گویی از میان می‌رود و داستان دارای وجوهی فراتر از بیان یک داستان ساده با رویکرد در مورد جنگ می‌شود.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر