نویسنده : اریک فروم ترجمه : اکبر تبریزی اغلب می توان یک « توافق محترمانه» بین بیمار و روانکاو را مشاهده کرد،... هر دو از بهبودیهای جزئی راضی بوده و نا آگاهانه از یکدیگر سپاسگزارند، زیرا «تبانی» پنهان و نا آگاه را آشکار نمی سازند. روانکاوی در اصل یک تئوری رادیکال، نافذ و رهائی بخش بود. اما بتدریج این خصوصیت ها را از دست داد و از جنبش باز ایستاد و نتوانست تئوری خود را در پاسخ به موقع تغییر یافته ی انسان پس از جنگ جهانی اول توسعه و تکامل بخشد، بلکه بر عکس به سازشگری و جستجو برای جلب احترام و منزلت روی آورد. تئوری ضمیر ناآگاه یکی از گامهای قاطعی بود که در شناخت ما از انسان و توانائی تمیز ظواهر از واقعیات در رفتارآدمی برداشته شد. این تئوری بعد تازه ای در صداقت پدید آورد و بنیاد نوینی را برای تفکر انتقادی بنا نهاد. قبل از فروید آگاهی به نیات آگاهانه ی انسان بمنظور قضاوت در صداقت او کافی بود، ولی پس از وی این اطلاع نه تنها کافی نبود بلکه جزئی و ناچیز هم بود. واقعیت در پشت ضمیر نا آگاه کمین کرده بود، این واقعیت همان نیات اصیل شخص بود. قسمت هایی از کتاب
0 نظر