نویسنده : رینوسوکه اکتاگاوا ترجمه : نیکی نیکناماصل داستانهای این کتاب روایتی هستند از مهربانی، احساسی معنابخش که به محض اینکه در دلی پیدا شود درهای آبی بی انتهای آسمان را بر آن می گشاید. در داستان هنر جادوگری راوی که سودای جادوگری دارد پا به خانه استادی در هند می گذارد اما شرط استاد رهایی از نفس است و در ادامه ماجرا راوی به مکاشفه ای رهسپار میشود که در آن درمی یابد که حرص و طمع مانع او برای رسیدن به هر بلندا و فضیلتی است. در داستان نارنگی دخترکی ژولیده زیر نگاه مایوس راوی از پنجره قطار برای مشایعت کنندگان میوه پرت می کند و بخشندگی می آموزد. در داستانی دیگر بودا به جنایتکاری یاری می رساند تا از جهنم با تارهای عنکبوت به سوی نور حرکت کند و…
0 نظر