(مجموعه کارآگاهی 17) نویسنده : آگاتا کریستی ترجمه : سیمین تاجدینی روی سنگفرش پیادهرو، جایی که نور خورشید بر آن تابیده بود، جلوی درِ ورودی پالهارویت آرمز را خونآلود کشیده بودم. اینطور به نظر میرسید که به طرز عجیبی ذهن من توانسته چنین تصویری را ناخودآگاه از طریق دستم بکشد، اما همانطور که دوباره به مسافرخانه نگاه کردم، دومین شوک به من وارد شد. دست من دقیقاً چیزی را که چشمم دیده بود کشیده بود؛ قطرههای خونی که روی پیادهرو ریخته بود...
0 نظر