نویسنده : باربارا پارک ترجمه : نازنین دیهیمی باربارا لین پارک نویسنده آمریکایی، متولد بیست و یکم آوریل 1947 در مونت هالی در ایالت نیوجرسی آمریکا است. پدر پارک تاجر و مادر او منشی بود و باربارا در مونت هالی بزرگ شد. از سال 65 تا 67 او در کالج رایدر مشغول به تحصیل شد و در پایان دوره کارشناسی در سال 69، به دانشگاه آلاباما راه پیدا کرد و در آنجا با ای ریچارد ازدواج کرد. پارک در فیونیکس آریزونا نزدیک به 30 سال به همراه همسر و دو فرزندش زندگی کرد. قسمتی از این کتاب: مامان یک لحظه مکث کرد و با سوءظن نگاهم کرد. «صبر کن ببینم. تو اصلاً کی دیدی که اون به من دسته گل بده؟ نکنه دوباره رفته بودی روی پشت بوم و داشتی جاسوسی میکردی؟» خدایا. چرا مامان هیچوقت این را نمیفهمد؟ اگر پسری گاهی دلش میخواهد روی پشت بام بنشیند و تنها باشد، معنیاش این نیست که جاسوسی میکند. توضیح دادم: «هزار بار بهت گفتم که جاسوسی نمیکنم. خیلی اتفاقی داشتم اون بالا راه میرفتم و شما دو تا خیلی اتفاقی اون پایین بودین و من خیلی اتفاقی دیدمتون.» مادرم صدایی شبیه فشفش از خودش درآورد. هیچ وقت خیلی دل خوشی از وقتهایی که من روی پشت بام میگذرانم نداشته، اما از وقتی که یک بار او را دیدم که داشت با گربه همسایه توی حیاط کشتی میگرفت، دیگر برخوردش با این قضیه واقعاً غیرمنطقی شده. پرسید: «ماجرای بابانوئل رو یادت میآد چارلی؟ اون سالی رو یادته که خیال میکردی بابانوئل داره از قطب شمال با دوربین دوچشمی جاسوسیت رو میکنه؟»
0 نظر