نویسنده : اعظم فرخزاد سرنوشت دختری به نام نسترن دستمایهی رمان صورت پنهان است. نسترن دبیر هنر است و از جوانی دچار بیماری روحی از شاخهی اسکیزوفرنی است. او دچار توهماتی میشود که در طول داستان اتفاقهایی را برای خودش و دیگر شخصیتهای داستان رقم میزند. در بخشی از داستان صورت پنهان میخوانیم: «حیاط بزرگ دبیرستان از صدا و هیاهوی دختران پر بود. دخترها برخی با شرم و برخی با شیطنت دستی به سر و صورتشان میکشیدند و حرفهای محبتآمیز میزدند. نسرین میان این دختران شاد و خندان صحبت میکرد و به خواستههایشان، ملایم جواب میداد،کمی دورتر نسترن با قیافه آرام و زیبایش به دیوار تکیه داده و در اطرافش کسی دیده نمیشد. این قدر که دختران دانشآموز به این دبیر فیزیک چسبیده و علاقهشان را اظهار میکردند از آن یکی دبیر هنرشان که خواهر همین دبیر فیزیکشان بود غافل بودند و گاه با احتیاط سلامی داده و رد میشدند زیرا او با اینکه دبیری متین و آرام بود ولی همیشه قیافه گرفتهای داشت و با بچهها نمیجوشید و در کلاس به جز صحبتهایی که راجع به درس بود صحبت دیگری نداشت.»
0 نظر