نویسنده : زیگموند فروید ترجمه : شاهرخ علیمرادیان این کتاب بخش اعظمی از تاملات فلسفی فروید را تشکیل می دهد که در سن کهولت در اواخر عمر پربارش نوشته شده است. در شرایطی که همزمان با به قدرت رسیدن فاشیسم و حزب نازی در آلمان بوده، در سال هایی که شبح یک جنگ جدید پس از جنگ جهانی اول اروپا را تهدید می کرد. در این نوشتار سبک و نوشته فروید کاملارنگ و بوی فلسفی دارد و روش او با کتاب های قبلی اش که سبک و جنبه درمانی و پزشکی دارند، متفاوت است. اگر بخواهیم اهمیت آثار فروید را به درستی درک کنیم، باید جنبه فلسفی آن را برجسته کنیم. یعنی شوق به حقیقت و ارتقای ذهنی انسان برای درک نو از جهان. کتاب حاضر پیرامون فرهنگ و رابطه آن با عصبیت است، که اکنون پس از یک قرن هنوز با خواندن این کتاب می توان مشاهده کرد که تاثیر متقابل روانشناسی فردی و اجتماعی در سیر تحول تاریخی انسان در این کتاب معروف و جهانی به طرز عالی بیان شده است. فروید این کتاب را – ناخوشی های تمدن- که امروز در شمار شناخته شده ترین آثار اوست، در سال 1930 منتشر کرد که در آن خلاصه یی از دیدگاه های روانکاوی درباره فرهنگ و تمدن و دورنمای آن را با بیانی ساده و حد امکان فاقد اصطلاحات فنی نوشته است. محور اصلی این اثر عبارت است از بحث درباره تضادی آشتی ناپذیر میان دو نیروی متخاصم در روان نوع بشر که غالب شدن یکی بر دیگری سرنوشت تمدن را تعیین خواهد کرد. این دو نیرو طبق نظریه فروید از سایق عشق و سایق مرگ نشات می گیرد و تاریخ نوع بشر تا به امروز راه حلی برای از میان برداشتن تضاد میان این دو نیرو نیافته است.
0 نظر