نویسنده : خالد حسینی ترجمه : مریم مفتاحی عنوان کتاب که شاید اندکی نأمانوس به نظر میرسد، از یکی از اشعار ویلیام بلیک شاعرانگلیسی الهام گرفته شده است و کنایه از آن دارد که درد و رنج مردم افغانستان چنان عظیم است که کوهها آن را منعکس کردهاند و طنین فریادهایشان در کوهها پیچیده است. به همین علت اصرار داشتم دقیقا به همان شکل به فارسی ترجمه شود. نویسنده در این رمان با قلمی شیوا و مهارتی ستودنی داستان را با جزییات دقیق و موجز روایت میکند و طرحی ظریف وبااحساس از روحیات و افکار انسانهای مختلف، جدا از فرهنگ و ملیت، ارائه میکند. ابعاد پیچیدهای که از از زندگیهای متفاوت مطرح میشود، خواننده را به دنیاهای متفاوتی که در نهایت از یک جنس هستند، میبرد، و این اثر را پربار میسازد. نگاه رمان «و کوهها طنین انداختند» به زندگی برخلاف آنچه که شاید در ظاهر به نظر برسد، بدبینانه و یأسآور نیست، بلکه امید و اشتیاقی که در روایتهایش وجود دارد، به نومیدترین و ناکامترین انسان گوشزد میکند که اگر فقط یاد بگیرد از کوچکترین اتفاق خوب زندگیاش شاد شود، میتواند سر بلند کند و به آیندهای هرچند کوتاه وهرچند دور دلگرم شود.
0 نظر