پدیدارشناسی هوسرل (شمیز،رقعی،روزبهان)

کد شناسه :34291

نویسنده : دان زهاوی ترجمه : مهدی صاحبکار، ایمان واقفی پدیدارشناسی از جمله سرزنده‌ترین جریان‌های فلسفی در روزگار حاضر است، زیرا هنوز به پایه‌ایترین مفهوم یعنی «انسان» میپردازد و شاید به همین دلیل است که کماکان میتواند احیاگرانه عمل کند. این موضوع برای جامعه ما از چند جنبه اهمیت دارد. نخست این‌که پدیدارشناسی یکی از کلان‌عرصه‌های زنده و پویا در فلسفه قرن بیستم قلمداد میشود و آشنایی هرچه بیشتر جامعه ما با این جریان فلسفی، امری لازم و مطلوب به‌نظر میرسد. دوم این‌که پدیدارشناسی بنابر سرشت ذاتی‌اش امکانات بسیار ارزشمندی برای بازنگری و بازخوانی در سنت هزاره‌ای ما فراهم می‌آورد. حدود نیم قرن است که پدیدارشناسی به انحاء مختلفی مورد توجه محققان ایرانی بوده است. شاید بتوان گفت از زمانی که «هانری کربن» تلاش کرد با روش پدیدارشناسانه دین و فلسفه اسلامی - ایرانی را بازخوانی کند و نیز در دهه هشتاد که استادانی مانند عبدالکریم رشیدیان و محمود خاتمی به‌طور تخصصی متون ارزشمندی را به فارسی ترجمه و تالیف کردند، مسیر این حوزه گشوده شد. با این حال به علت گستردگی بسیار زیاد این عرصه همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر وجود دارد. به همین دلیل من و همکارانم فکر می‌کنیم که ترجیح آن است که به‌طور گروهی این عرصه را دنبال کنیم. در قرن بیستم چند جنبش مسلط فلسفی در غرب مانند فلسفه تحلیلی، روانکاوی و مارکسیسم پدید آمدند. پدیدارشناسی نیز یکی از این جنبش‌های مسلط است که در ابتدای قرن بیستم با انتشار کتاب «پژوهش‌های منطقی» هوسرل آغاز و در سال‌های بعدی به مکتبی پرشاخ و برگ تبدیل شد. پدیدارشناسی پس از چندین دهه از آغاز شکل‌گیری آن به جنبشی گسترده با شاخه‌های متعدد بدل شد. چهار جریان اصلی در این مکتب پدید آمدند که از آن‌ها با عنوان پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی، پدیدارشناسی رئالیستی یا واقع‌گرا، پدیدارشناسی هرمنوتیکی که در ایران شناخته‌شده‌تر است و همچنین پدیدارشناسی تقویمی یاد میشود. همچنین این جریان در مقام روش تحقیق در اکثر دانش‌رشته‌ها از جمله ریاضیات، منطق، جامعه‌شناسی، تاریخ، ادبیات و هنرها به‌ویژه در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، ژاپن، اروپای غربی و آمریکای جنوبی بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. از آنجا که مهم ترین کار هوسرل دفاع از این منطق بنیادین یا به عبارت وی منطق فرارونده مقابل هرگونه نسبی انگاری است، درک مواضع و مفاهیم او نیازمند درک تصور این بزرگان بویژه لایب نیتس از منطق و نظریه دانش است

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر