نویسنده : علی باباچاهی علی باباچاهی ظرف این سالها شاعرِ پُرکار و پُرفراز و نشیبی بوده است. شاعری در نوسان و در بسامدِ کلمه. او در دهه هفتاد با «نمنم بارانم» گسستی حالا اگر نگوییم در تمامیتِ شعر پیرامون خودش، بلکه در نهاد خود و شعرش پدیدار میآورد. از تئوریهای خوانده و اغلب وارداتی، چیزهایی را وارد شعرش میکند که جواب میگیرد و آن دفتر، جزو پرحرف و حدیثترین کتابهاییست که آن سالها منتشر میشود. بعد از نمنم بارانم این سازوکار ادامه مییابد تا به امروز و آخرین دفتر شعرش یعنی «در غارهای پر از نرگس». همزمان با این آخری، دو مجموعه دیگر شامل «باغ انار از اینطرف است» و «دنیا اشتباه میکند» را هم در پیشخوان دارد. اما چرا باید حالا و با قیدِ دوفوریت از «غارهای پر از نرگس» نوشت و آن دو دیگر را به زمانی دیگر وانهاد؟ پاسخ اینست که باباچاهی در «غارهای پر از نرگس» عینا دچارِ گسستی همسان آن رخدادی شده است که ردش را تنها در «نمنم بارانم» سراغ داریم و نه هیچجا و هیچ مجموعه دیگرش. بهعبارت دیگر شاعری که زمانی خودش را عطف به «نمنم بارانم» و جد و جهدهای آن شعرها، اصطلاحا شاعر «در وضعیت دیگر» یا «پستمدرن» مینامید، امروز و در مجموعه آخرش رفتاری «پسا پستمدرنیستی» با زبان دارد. رفتاری که شکافی عمیق در بطن خودش ایجاد میکند.
0 نظر