نویسنده : نسرین ثامنی در قسمتی از کتاب میخوانیم: «باغ پهناور و وسیعی که پوشیده از گلهای الوان و درختان انبوه سر به فلک کشیده بود به وسیلهی نردههای نیزهای سفید رنگی به حصار در آمده بود از ابتدای در ورودی راه پهن و سنگ فرش شدهای تا کنار عمارت اشرافی و زیبایی متعلق به خانوادهی رادمنش بود ادامه داشت. مقابل در عمارت، اتومبیل رادمنش که ساعتی پیش میهمانان خود را از فرودگاه مهرآباد تا به منزل رسانده بود دیده میشد. کمی دورتر در طرف راست ساختمان در میان باغچهای پر از گل و سبزه که عطر آن با وزش ملایم نسیم شامه را نوازش میداد، آلاچیق زیبایی قرار داشت که به سبک اروپایی ساخته شده بود و وسط آن میز مدوری به چشم میخورد. دو زن و سه مرد دور میز روی صندلیهای مخصوص به خود در حال نوشیدن چای و خوردن کیک بودند و در همان حال با یکدیگر گفتگو میکردند.»
0 نظر