نویسنده : محمدجواد شیخالاسلامی آنچه دوره سلطنت آخرین پادشاه قاجار را از دوره های پیش از آن متمایز می کند، تغییر شکل ساختار قدرت سیاسی ودگرگونی در برخی اوضاع سیاسی اجتماعی است. دراین دوره، شاه برخلاف دوران های پیشین به دلیل کمی سن، نقش عمده ای در هرم قدرت و تحولات سیاسی نداشت و نایب السلطنه به جای او ایفای نقش می کرد. درسال 1288 احمدشاه درحالی به جانشینی پدرش ( محمد علی شاه ) برگزیده شد که هنوزبه سن قانونی نرسیده بود. ازاین رو، تقریباً تا شش سال بعد که رسماً تاجگذاری کرد، نقش مستقیمی درعرصه سیاسی کشور ایفا نکرد و بیشتر به انجام امور شخصی خویش مشغول بود . اما گویی این نقش ، چندان هم برخلاف میل او نبود، زیرا او پس از آن که مستقیماً مسئول امورکشورشد وسمت پادشاهی را به دست گرفت نیز، گرایش خود را به حاشیه نشینی وعدم مداخله درامورحفظ کرد. حتی ازوی نقل شده که گفته است من اصلاً برای این کار( پادشاهی ) ساخته نشده ام. طرفداران احمد شاه معتقدند که او اصولاً فردی دموکرات منش وطرفدارمشروطه بوده وبرای رعایت قانون اساسی، ازدخالت درامورکشورخودداری می کرد و مایل بود که جریان امور بر طبق قانون، و از سوی مقامات اجرایی کشور، ازقبیل نخست وزیر و وزیران، به پیش رود. ازسوی دیگر، مخالفان اومعتقدند که عدم دخالت احمد شاه درمسائل اجرایی و دوری جستن وی از مواجعه با مشکلات، ناشی ازروحیه محافظه کاری و بزدلی اش بوده است و وی بیش ازآنکه درصدد اعمال قدرت سیاسی برجامعه باشد، درپی انباشتن جیب خود ازطریق معاملات پرسود غلات وفروش مناصب و مقامات ایالات مختلف به کسانی که پول بیشتری بدهند، بوده است. حتی درجنگ جهانی اول و بروز قحطی درتهران، چونان محتکری طماع، می کوشیده تا گندم های موجود درانبارخویش را در بازار سیاه به قیمت هرچه بالاتر بفروشد.
0 نظر