نویسنده : ناظم حکمت ترجمه : احمد پوری در این اثر ناظم جا بهجا در کنار روایتهایش از زندگی انسانها تصاویری زیبا و شاعرانهای از روابط آنها به دست میدهد. سالهای جنگ در بیرون از زندان دشوارتر از درون است. پیرایه که با تنگدستی زندگی را میگذراند بارها در نامههایش از دشواری زندگیاش با ناظم سخن میگوید. در یکی از نامههایی که برای ناظم نوشته است وحشت از پیرشدنش را بازگو میکند و ناظم در شعری از این نامه یاد میکند.اشعار ناظم در واپسین سالهای زندگیش سرشار است از اندوه جدایی عنقریب و دل کندن از زندگی و زیباییهای آن. ناظم که پس از مرارتهای زندان اکنون زندگی راحت و مناسبی میگذراند بهدشواری تن به ترک آن میداد. اما وضعیت جسمیاش خود او را بیش از دیگران متقاعد کرده بود که وقت خداحافظی نزدیک است. بیشتر مضامین شعری او در سه سال آخر عمر شرح پیری و تنهایی و حسرت از یکسو و عشق بسیار رمانتیک او به ورا از سوی دیگر است.
0 نظر