نویسنده : جورج اورول ترجمه : مهدی افشار داوطلبانی (از جمله خود اورول) از کشورهای مختلف جهان و بالاخص اروپا وارد اسپانیا شدند تا به نفع جمهوری خواهان با فرانکو بجنگند. گروههای سیاسی به جان یکدیگر افتاده اند و مردم بیچاره از بیم شلیک های بی هدف جرات گام نهادن به خارج از خانه شان را ندارند. مزارع ویران و روستاییان درمانده، همان هایی که به امید تقسیم اراضی بوده اند، انگشت حسرت به دندان می گزند؛ ملتی که آن آب باریکه اش را نیز از دست رفته می بیند. اورول از زشتی ها، تلخی ها و درشت خویی های جنگ می گوید و سرانجام از سرکوب آزادی خواهان و کسانی که همسو با نگرشهای دولت به اصطلاح کمونیستی جمهوری خواه نیستند و سرانجام مقایسه یی دارد خواندنی بین اسپانیای در حال جنگ، فرانسه در روزگار مارشال پتن و انگلستان آرام گرفته در ساحل آرامش. در آخر همۀ کسانی که به امید برابری و یکسان شدن غنی و فقیر با فرانکو وارد جنگ شده بودند شاهد بازیهای سیاسی شدند و همه آن امیدها را واهی دیدند. توصیه می شود حتما این رمان جذاب و اثربخش را بخوانید و بعد از خواندن به دوستانتان هم پیشنهاد خواندنش را بدهید.
0 نظر