نویسنده : آر.ال.استاین ترجمه : مصطفی رضیئی سِلِنا صاحب همهچیز است. او تازه نقش اصلی یک نمایش را در تئاتر مدرسه اجرا کرده است و همه او را تحسین میکنند. اما یک روز او از تحسینگری مرموز به نام «خورشید» دستهای گل رُز مرده دریافت میکند و ابتدا فکر میکند موجودی بیآزار با او شوخی دارد، شاید یکی از دوستان صمیمی خودش باشد یا... اما سِلِنا بهزودی میفهمد خورشید در کار خودش خیلی هم جدی است... او واقعاً جدی است! ابتدا یکی از دوستان او سرصحنهی تمرین نمایش زخمی میشود و بعد ماشینی تقریباً سِلِنا را زیر میگیرد! سِلِنا نمیداند این روانی چه کسی است و چه میخواهد.. فقط متوجه شده است که تحسینگر شمارهی یک او، دشمن شمارهی یک او نیز هست...
0 نظر