نویسنده : سیمون آر.گرین ترجمه : زهره حقبین جایی در قلب لندن شهری وجود دارد که دنیای دیگری است. آنجا همیشه شب است. همیشه ساعت سه بعد از نیمه شب است. در سایه کوچههای باریک و تاریک این شهر قول و قرارهای زیادی گذاشته میشود. هیولاها با ظاهری مبدل در تعقیب شما هستند و همیشه نگاهی شما را دنبال میکند که لزوما چشم یک انسان نیست. یعنی که میتواند باشد؟ کدام شکارچی خودش قرار است طعمه دیگری شود؟ من جان تیلورهستم یک کاراگاه خصوصی. من پروندههایی را میپذیرم که هیچ کس حاضر نیست قبولشان کند چون من قدرت خاصی در اختیار دارم که با آن هر معمایی را حل میکنم. بیشتر موکلان من میگویند که دنبال حقیقتند اما منظورشان چیز دیگری است.
0 نظر