نویسنده : ویل گلنون ترجمه : منصوره نیکوگفتار ،حمیدرضا پوراعتماد کودکان با تکیه بر تفاوتهای فردی خویش و آموزههایی که از محیط اطراف و بویژه در سالهای نخستین رشد از والدین دریافت میکنند در چهارچوب فرهنگی که ابراز هیجان و بیان احساسات را امری خوشایند و مطلوب یا قبیح و مذموم به شمار میآورد در مقایسه با یکدیگر از قابلیتهای هیجانی متفاوتی برخوردار میشوند، در فرهنگ ما و بسیاری از جوامع دیگر، ابراز احساسات امری زنانه تلقی شده و توجه به احساسات و هیجانات برای جنس مردان ناپسند شمرده می شود. جمله معروف و به ظاهر ساده «مرد که گریه نمیکند» بیانگر باورهای فرهنگی عمیق و نهادینه شدهای در بطن جامعه است که پسران را از پایینترین سن از موهبت سرشار و منبع لایزال هیجانات بینصیب میگذارد و بدین ترتیب در سایه چنین آموزههایی و انتقال چنین فرهنگی، پسران کوچک و پرشور و حساس که در بدو تولد همچون دختران به هیچ کمی و کاستی از توان بالقوه مناسبی برای ظرفیتهای هیجانی برخوردارند، رفته رفته به مردانی بدل میشوند که از عهده بیان سادهترین احساسات خویش نیز بر نمیآیند و بر پایه تصورات کلیشهای، ابراز واکنشهای هیجانی را با صفت مردانگی که به آن آراستهاند متناقض میدانند و از این روست که مطابق پژوهشهای انجام شده، هوش هیجانی مردان کمتر از زنان بر آورد میشود؛ در حالی که هوشمندی در شناسایی، بیان و مدیریت هیجان ها در خود و دیگران امری فارغ از جنسیت است و تلاشهای هشیارانه و برنامهریزی شده والدین دلسوز و مربیان علاقهمند به افزایش هوش هیجانی کودکان بویژه پسران خواهد انجامید. موضوعی که «ویل گلنون» مولف کتاب با نگاهی جذاب و بیانی شیرین در قالب موقعیتهای واقعی به آن پرداخته است.
0 نظر