نویسنده : آر.ال.استاین ترجمه : زهره حقبین کورتنى خیلى از خود راضى است. او فکر مىکند که خیلى شجاع است و همیشه کارى مىکند تا ادى و دوستانش ترسو به نظر برسند. هیچ چیز کورتنى را نمىترساند! ادى از این موضوع ناراحت است. او مىخواهد کورتنى را یک بار براى همیشه بترساند. نقشه مىکشد تا کورتنى را به مرداب گل آلود بکشاند. چون کورتنى به این شایعههاى مسخره اعتقاد دارد. شایعهى این که هیولاهاى ترسناک مرداب وجود دارند. اما حیف که ادى این شایعهها را باور نمىکند چون به نظر مىرسد که حقیقت دارند...
0 نظر