نویسنده : عباسقلی غفاریفرد بازسازى روزگاران گذشته کارى بسیار سخت است و مورخ اگر مىتوانست بىکم و کاست آن را بازسازى کند و یا خود در آن روزگار جاى بگیرد، تاریخنگارى چقدر دگرگون مىشد. در روزگارى نه چندان دور که رفتوآمد میان روستاها، شهرها، و کشورها، با پاى پیاده و گاهى در روى آبها با کشتى انجام مىگرفت، گروهى به نام راهزن همواره در کمین بودند تا مسافران را تاراج کنند و دار و ندار آنها را بگیرند. مورخ امروزى دیگر چنین چیزى را به چشم نمىبیند و شاید هم نمىداند که آنها بهتر دیدهاند، به جاى سرگردانى در کوهها و بیابانها و در پهنه آبها و آزار دیدن از سرما و گرما، در خانه خود، در دفتر خود در شهرها بنشینند و به شیوه قانونى، داروندار دیگران را به یغما ببرند و از ارج و ارزش هم برخوردار باشند و اگر راهزن دیروزى گاهى به چنگ قانون مىافتاد و پاسخگوى کار ناپسند خود مىشد، راهزن امروزى با هزاران نیرنگ، جان بدر مىبرد و گاهى «ادعاى شرف» هم مىکند! اگر روزگار گذشته را مورخ با روزگار کنونى بسنجد خواهد دید که حتى «ضربالمثلها» نیز در روزگار کنونى دگرگون شدهاند. در گذشته مىگفتند، «نابُرده رنج گنج میسر نمىشود»، اما امروزه، گنج، بىرنج به دست مىآید؛ مىگفتند «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»، در روزگار کنونى کسى که کار مىکند، مزد نمىگیرد بلکه همواره بدهکار و نیازمند است و مزد را آن کسى مىگیرد که کار نمىکند. در روزگار گذشته مىگفتند.
0 نظر