نویسنده : فاطمه زاهدی خانوادهای با شروع جنگ ایران و عراق تصمیم میگیرند پسر خود، سهراب، را به طور غیرقانونی از کشور خارج کنند تا برای خدمت سربازی به جبهه نرود. اما چند روز بعد متوجه میشوند هنگام عبور از مرز، سهراب ناپدید شده است. آنها درگیرودار یافتن فرزند هستند که پدرخانواده با جوانی تصادف میکند و جوان بیهوش در بیمارستان بستری میشود. اعضای خانواده به صورتی اتفاقی متوجه میشوند شخص مصدوم همان سهراب گمشده است. سهراب بعد از به هوش آمدن تعریف میکند که چگونه در مرز از دست قاچاقچیان فرار کرده و پس از دیدن عدهای اسیر ایرانی، جان آنها را نجات داده و همراه نیروهای ایران به داخل کشور برگشته است.
0 نظر