نویسنده : جومپا لاهیری ترجمه : امیرمهدی حقیقت جملاتی از ناتالی هاثورن، اولین کلماتی است که به محض ورود به مجموعه داستان «خاک غریب» به چشم میخورد. این مجموعه داستانی سومین اثر جومپا لاهیری، نویسنده مجموعه داستان «مترجم دردها» و رمان «همنام» محسوب میشود. به نظر میرسد لاهیری در این اثر هم مثل دو اثر پیشین خود همچنان به تم غربت وفادار است و این تم محور اساسی عمده داستانهای این نویسنده محسوب میشود. شخصیتهایی که یا از زادگاه پدری خود به غربت پناه آوردهاند یا از پدر و مادری ساکن در سرزمینی غریب به دنیا آمدهاند. مجموعه داستان خاک غریب که در برگیرنده 8 داستان کوتاه است، به 2 بخش تقسیم میشود. بخش اول شامل 5 داستان مجزاست که با داستان خاک غریب آغاز میشود و بلندترین و زیباترین داستان آن به شمار میآید. در این داستان دختر هندیتباری به نام روما به همراه همسر سفیدپوست خود آدام و پسر کوچکش آکاش در سیاتل آمریکا زندگی میکند. روما و آدام نمونه خانواده تازه و جوانی هستند که دو فرهنگ شرقی و غربی را گرد هم آورده است. پدر روما که به تازگی همسر خود را از دست داده است، تصمیم به اروپاگردی میگیرد و ضمن سفرهای خود کارتپستالهایی به آدرس دختر خود در آمریکا میفرستد. اما به طور غیرمنتظرهای پدر برای دیدن دختر خود به سیاتل میآید و روما با نگرانی از حضور پدرش در خانه جدیدشان در سیاتل استقبال میکند.
0 نظر