زمستان بی بهار (زرکوب،وزیری،نگاه)

کد شناسه :1798
  • عنوان کالا :
    زمستان بی بهار (زرکوب،وزیری،نگاه)
  • شابک :
    9789643511135
  • ناشر :
  • مولف :
  • نوبت چاپ :
    5
  • سال چاپ :
    1400
  • قطع :
    وزیری
  • نوع جلد :
    زرکوب
  • تعداد كل صفحات :
    767
  • وزن :
    1042
  • قيمت :
    6,420,000 ریال

نویسنده : ابراهیم یونسی ابراهیم یونسی،نویسنده و مترجم و مورخ تاریخ کردستان و نخستین استاندار کردستان در بعد از انقلاب سال ۱۳۰۵ در شهر بانه متولد شد از این نویسنده پیشکسوت در سال 1382 به همراه محمود دولت‌آبادی در جشنواره داستان‌نویسی عذرا تقدیر شد. همچنین انجمن ‌آثار و مفاخر فرهنگی نیز در همین سال در مراسمی از تلاش‌های وی تقدیر کرد. یونسی هم در تاریخ ادبیات، هم اثر سیاسی، هم تاریخ جنگ و هم رمان ترجمه و تالیفاتی دارد. در آغاز کتاب زمستان بی‌بهار، می‌خوانیم: مادرم جیغ مىکشد، مادربزرگ دستپاچه است… بیست و هفت رمضان است. خاله رابعه هنّ و هنکنان رسیده است، ماتش برده است… مادرم جیغ مى‌زند ــ و من بى‌تابم و درجا وول مى‌خورم. بیست و هفت رمضان است، سال هزار و… بقیه‌اش را نمى‌دانم… آنها هم نمى‌دانند. مادربزرگ فقط مى‌گوید بیست و هفت رمضان ــ و همیشه هم با تعجب ــ که با این حال چرا این همه نااهل! بیست و هفت رمضان سال هزار و… روز تولد من است… خاله رابعه رفته است ماما را صدا کند ــ درد مادرم شدت کرده است، من بیتابم، بازیم گرفته است ــ مادربزرگ بیقرار است. واى این خاله رابعه چقدر طول داد! خاله رابعه همسایه ما است… همسایه همه است. بیخود و بى‌جهت براى همه کار مىکند، براى همه فرمان مى‌برد، بى‌هیچ توقّعى، و سپاسگزار همه است ــ بیخود و بى‌جهت. خانه کسى چیزى نمى‌خورد، همیشه همه چیز خورده است، و همه چیز را همین الآن خورده… خدا زیاد کند! با این همه مقدمش در هیچ خانه‌اى گرامى نیست، هرچند همه به او کار مى‌سپارند، و او کار همه را انجام مى‌دهد، بى‌هیچ چشمداشتى… عیبش این است که همه را همسر و همبر خود مى‌داند…

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر