نویسنده : محمدحسین مهرنوش آقا نیلو در دفتر کوچک خود، دستهایش را زیر چانه ستون کرده و منتظر بیژن خان سرکارگر خود بود. مقابل او، کنار در ورودی ویترینی تعبیه شده و نمونههای تولیدی را در طبقات آن به نمایش گذاشته بود، دو ردیف صندلی چرمی در دو طرف و یک میز جلو مبلی بین آنها قرار گرفته بود. روی میز مقابل آقا نیلو، پرچم سهرنگ شیر و خورشید با پایهای برنجی و یک سری لوازمتحریر مورد نیاز مثل جاخودکاری، خودنویس معرقکار اصفهان، پانچ و جاسوزنی دیده میشد. سمت راست آقا نیلو گاوصندوقی با ارتفاع هشتاد سانت روی چهارپایهای فلزی کار شده بود و در کنار آن بغل میز تلفن قدیمی مشکی GEC طوری قرار داشت که دیده نمیشد. دگمه زنگ اخبار، بالای دستگاه تلفن، روی دیوار پیچ شده و در سمت چپ آقا نیلو پنجره رو به حیاط کارگاه با حفاظی محکم که امکان هر ورود و خروجی را از آن مانع میشد، تعبیه شده بود.
0 نظر